سيد محمدحسين بهجت تبريزي متخلص به شهريار، شاعر پارسيگوي آذريزبان، در سال 1285 هجري شمسي در روستاي خشکناب در بخش قرهچمن آذربايجان متولد شد. او تحصيلات خود را در مدرسه متحده و فيوضات و متوسطه تبريز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشکده طب شد. سرگذشت عشق آتشين و ناکام او که به ترک تحصيل وي از رشته پزشکي در سال آخر منجر شد، مسير زندگي او را عوض کرد و تحولات دروني او را به اوج معنوي ويژهاي کشانيد و به اشعارش شور و حالي ديگر بخشيد. وي سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگي شاعرانه پربار در 27 شهريور ماه 1367 هجري شمسي درگذشت و بنا به وصيت خود در مقبرة الشعراي تبريز به خاک سپرده شد.
برخی از اشعار وی:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ | بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا؟ | |
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی | سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا؟ | |
نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم | دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟ | |
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند | در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا؟ | |
در خزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین | خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟ | |
شهریارا بیحبیب خود نمیکردی سفر |
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا؟ |
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را | که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را | |
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین | به علی شناختم من به خدا قسم خدا را | |
... | ||
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی | به پیام آشنائی بنوازد آشنا را» | |
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب | غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا |
گفته شده که شهابالدین مرعشی نجفی از فقهای شیعه درست در لحظهٔ سرودن شعر «علی ای همای رحمت» توسط شهریار در خواب آن را شنیدهاست.
پیش از شهریار شاعرانی سرودههایی درباره علی بن ابیطالب با همانندیهایی در وزن، قافیه، ردیف، مضمون و فضای شعری و نزدیک به شعر شهریار داشتهاند که از نظر سوژه، زبان و اندیشه با شعر شهریار قابل مقایسه نیستند و شباهتهای بین آنها به جهت «توارد» و استقبال ادبی است که شهریار مانند حافظ در افقی بالاتر از دستمایههای شعری پیش از خود هنرنمایی کرده است. در این راستا شعری شبیه به آن از حسن میرخانی (درگذشته ۱۳۶۹) متخلص به بنده با نام «سحاب رحمت» موجود است که با مطلع «علی ای سحاب رحمت همه مظهر خدایی/ همه خلق ماسوی را به خدای رهنمایی» و شعری نیز از مفتون همدانی معاصر شهریار با مطلع «علی ای همای وحدت تو چه مظهری خدا را/ که خدا نمود زینت به تو تخت انّما را»و شعر مشابه دیگری از میرزا آقا مصطفی افتخارالعلماء متخلص به صبا (دوره ناصری) نیم قرن پیش از شهریار در کتاب افتخارنامه حیدری با مطلع «علی ای سحاب رحمت تو چه آیت خدایی» در دست میباشد که هیچ کدام از جهت غنای ادبی و محتوایی با شعر شهریار قابل مقایسه نیستند و شباهتهای ظاهری تنها به دلیل توارد ادبی بوده است.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد